حکایت زاهد از سعدی شیرازی
گلچین اشعار صائب تبریزی
گلچین اشعار صائب تبریزی
۱۴۰۰-۰۵-۲۳
امیردزدان,وبگردون,مجله اینترنتی وبگردون
داستان مشهور ثناگویی امیر دزدان از سعدی
۱۴۰۰-۰۵-۲۳

حکایت زاهد از سعدی شیرازی

پادشاهی را مهمی پیش آمد گفت اگر این حالت به مراد من برآید چندین درم دهم زاهدان را چون حاجتش برآمد و تشویش خاطرش برفت وفای نذرش به وجود شرط لازم آمد یکی را از بندگان خاص کیسه درم ‏داد تا صرف کند بر زاهدان گویند غلامی عاقل هشیار بود همه روز بگردید و شبانگه بازآمد و درم‌ها بوسه داد و پیش ملک بنهاد و گفت زاهدان را چندان که گردیدم نیافتم گفت این چه حکایت است آنچه من دانم در این ملک چهارصد زاهد است گفت ای خداوند جهان آن که زاهد است نمی‌ستاند و ‏آن که می‌ستاند زاهد نیست ملک بخندید و ندیمان را گفت چندان که مرا در ‏حق خداپرستان ارادت است و اقرار مرا این شوخ‌دیده را عداوت است و انکار و حق به جانب اوست. ‏

زاهد کــه درم گـرفت و دینار
زاهدتر از او یکی به دست آر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *