چطور رهبران خوب از هوش هیجانی استفاده می کنند؟
هوش هیجانی در کار,وبگردون,مجله اینترنتی وبگردون
هوش هیجانی در کار
۱۴۰۰-۰۴-۱۷
,وبگردون,مجله اینترنتی وبگردون
چگونه کالیبراچوآ را رشد دهیم؟
۱۴۰۰-۰۴-۱۷
چطور رهبران خوب از هوش هیجانی استفاده می کنند؟,وبگردون,مجله اینترنتی وبگردون

چطور رهبران خوب از هوش هیجانی استفاده می کنند؟

چطور رهبران خوب از هوش هیجانی استفاده می کنند؟

این راهنمای استفاده از هوش هیجانی برای تبدیل شدن به یک رهبر موثرتر در اصل توسط بنیانگذار HelpGuide ، دکتر ژان سگال ، به عنوان مقاله ای برای انجمن بهداشت کاتولیک ایالات متحده نوشته شده است. در این مقاله از بخش سلامت روانی مجله اینترنتی وبگردون به این موضوع می پردازیم که چطور رهبران خوب از هوش هیجانی استفاده می کنند؟

هوش هیجانی و رهبری

“هوش هیجانی” (EQ) برای صلاحیت اجتماعی و معنوی در هر زمینه ای ضروری است و در هیچ کجا مهمتر از مراقبت های بهداشتی نیست ، جایی که احساسات بر سلامت فردی و نهادی تأثیر می گذارد. رهبرانی که متهم به ارائه خدمات بهداشتی با کیفیت بالا به بیماران می شوند ، نیازهای عاطفی اعضای کارکنان بیمارستان، کلینیک یا مطب را نیز برآورده می کنند. رهبران مراقبت های بهداشتی که از نظر عاطفی باهوش هستند می توانند سلامت موسسات خود را در بسیاری از سطوح بهبود بخشند. و در جوامع مبتنی بر ایمان، که بر پیوند و شفقت معنوی تأکید می شود ، هوش هیجانی توانایی تقویت ذهن و بدن را با روح تقویت می کند.

اگرچه اکنون EQ به عنوان ویژگی اصلی موفقیت پذیرفته شده است، این اصطلاح تنها به مشاهده یک محصول نهایی اشاره دارد. تحقیقات خوب در پشت تشخیص این امر است که افرادی که از خود آگاه، دلسوز، قادر به خواندن دیگران هستند و قادر به تجربه و یا حاوی احساسات قوی هستند، از کسانی که فاقد این ویژگی ها هستند، موفق تر هستند، حتی اگر این افراد دارای توانایی های فکری بیشتری باشند. تحقیقات نشان می دهد حداقل برخی از افراد با درجه بالایی از صلاحیت شخصی و بین فردی متولد می شوند.

2 این برای افراد عاطفی بسیار جالب است. اما سوال مهم برای بقیه ما این است: “آیا EQ را کسانی می توانند بیاموزند که خوش شانس نیستند که با مهارت شخصی و اجتماعی فراوانی به این دنیا آمده اند؟” پاسخ من مثبت است ، گرچه روشهای آموزش و یادگیری این مجموعه مهارتها به شدت مورد بحث است. من معتقدم که EQ را می توان یاد گرفت – اما نه به روشی که ما معمولاً به یادگیری عادت داریم.

EQ ماهیت فیزیولوژیکی و روانشناختی دارد. منبع آن در اصلی ترین احساسات و احساسات ناشی از قدیمی ترین قسمت مغز ما، یعنی ساقه مغز است.

3 این احساسات، احساسات و عواطف اصلی، که ممکن است حتی قبل از تولد شروع شوند و در ماه دوم زندگی ایجاد شوند، منبع فردیت و غریزه شخصی و جمعی ما برای بقا .

4 خودآگاهی، خود کنترلی ، بینش و همدلی نسبت به دیگران که EQ را تعریف می کنند ریشه در این غرایز اصلی دارند. ضربه می تواند مانعی در برابر خودآگاهی و غرایز بقای ما ایجاد کند

5 اما بهبودی از طریق اتصال مجدد به این غرایز اصلی و EQ موجود در آنها همیشه امکان پذیر است.

 

چگونه می توان به یک رهبر باهوش عاطفی تبدیل شد؟

از آنجا که EQ یک منبع غریزی است که می تواند مسدود شود اما از بین نرود ، رهبری هوشمندانه از نظر احساسی مهارتی است که می توان در طول زندگی یاد گرفت و آموزش داد. وقتی آنقدر شهامت داشته باشیم که از درد اشتباهاتی که در برخورد با دیگران مرتکب شده ایم ، بیاموزیم، از طریق آزمون و خطا به رهبرانی باهوش عاطفی تبدیل می شویم. خطاهای ما در قضاوت معلمان ما می شوند و در توانایی مدیریت دیگران و خود رشد می کنیم. اما گاهی اوقات یک راه سریعتر برای یادگیری رهبری EQ ، مثال روزمره یک مربی باهوش عاطفی است – کسی که مایل است با خودش سخاوتمند باشد و در مورد تجربیاتش صریح باشد. مربیان متفق القول هستند که هیچ راهی موثرتر برای یادگیری یا آموزش نمی توان به عنوان مثال شخصی که به احساسات خود اعتماد داریم و به او نگاه می کنیم.

بیشتر بخوانید: بهبود هوش هیجانی (EQ)

موارد زیر پیشنهادهایی است که بر اساس برخی از ویژگی ها و شایستگی ها باعث می شود فرد از نظر عاطفی رشد کرده و رهبر خوبی باشد. این پیشنهادات خاص برای رهبران ارشد یک وزارتخانه ایمان محور طراحی شده است.

 

با غرایز اصلی خود هماهنگ شوید!

هر روز وقت منعکس کننده ای را برای هماهنگی با غرایز اصلی خود اختصاص دهید. ما یاد می گیریم این کار را با کاهش سرعت کافی در درک پیام هایی که بدن ما به طور مداوم از طریق احساسات جسمی و عاطفی برای ما ارسال می کند، انجام دهیم. زبان فیزیکی نفسانی بدن غیر کلامی است. رمزگشایی از آن زمان و تلاش می خواهد. کاهش سرعت لازم برای سازگاری با احساسات و احساسات ما می تواند از طریق دعا یا مراقبه حاصل شود، وقتی که تمرکز چنین عملی کشف داخلی است. این امر به ویژه در صورت داشتن یک زندگی تحت فشار بسیار مهم است. سبک زندگی تحت فشار می تواند باعث فعال شدن اندورفین در مغز شود که باعث ایجاد رفاه کاذب مانند دارو می شود در حالی که در واقع آگاهی فرد را نسبت به احساسات و نیازها کاهش می دهد و حتی غرایز وی را برای زنده ماندن کاهش می دهد.

دانستن غریزی که دائماً ما را از مهمترین مشکلات و ارزشهای عمیق ما مطلع می سازد، توانایی حیاتی شناختن را هنگامی که نمی دانیم – وقتی اطلاعات کافی یا اطلاعات صحیح را نداریم ، برای تصمیم گیری خوب، آگاه می کند. از آنجا که رهبران باهوش از نظر احساسی، در تصمیم گیری خود از هر دو من اندیشه محور استفاده می کنند.

منابع فکری و منابع حسی مبتنی بر شهود ، آنها مقدار بیشتری داده برای استخراج دارند. این امر باعث می شود ارتباطات آنها موثرتر و صداقت تصمیمات آنها بیشتر شود.

 

فکر و احساس را بهم متصل کنید!

سعی کنید افکار خود را با احساسات خود و احساسات خود را با افکار خود آگاه کنید. متأسفانه، زبان غیر کلامی بدن می تواند توسط فریاد کشیده شود و غالباً اینگونه است. پس نمی توانید خود را در سطح غریزی بشنوید. در مواقع دیگر، مانند زمانی که نوعی آسیب حل نشده در زندگی شما مسئله ای باقی می ماند، بدن و احساسات می توانند بیش از افکار آگاهانه زندگی شما را تحت تأثیر قرار دهند ، شرایطی که می تواند منجر به حملات وحشت شود. انفجارهای عصبانیت و علائم جسمی مانند میگرن، اختلالات معده، یا کمردرد. افرادی که تلاش می کنند بین آنچه که از یک طرف فکر می کنند ، می گویند و انجام می دهند ارتباط برقرار کنند و از طرف دیگر آنچه را که احساس می کنند، حفظ کنند، حکمت غرایز اصلی خود را در تصمیمات و اعمالشان به ارمغان می آورند.

بیشتر بخوانید: مدیریت استرس

 

به احساسات گوش فرا دهید!

به احساسات و همچنین به کلمات گوش دهید، تا افرادی که به آنها خدمت می کنید و با آنها کار می کنید درک شوند. ظرفیت گوش دادن به شکلی که باعث شود دیگران احساس درک کنند نیز به این توانایی ادغام اطلاعات و غریزه بستگی دارد. به تازگی، در یک بیمارستان ، من از نزدیک خودم را متوجه شنیده شدن و احساس کردم که واقعاً شنیده ام، کردم. پدر 90 ساله من پس از جراحی مغز در حال مرگ بود. دارویی که وی مصرف می کرد باعث پارگی رگهای خونی مغز وی شده بود. به دلایل واضح دیگر نمی توان از آن استفاده کرد و با این حال برای نگه داشتن پمپاژ منظم قلب او لازم بود.

من وکالت او را داشتم، به وضوح اظهار داشت که او نمی خواست از روش های قهرمانانه فقط برای زنده نگه داشتن او استفاده شود، اما این همان کاری بود که انجام می شد. تمام این دوازده پزشک معالج بسیار عالی عمل می کردند و به اعتقاد من صادقانه معتقدم مردم بسیار عمیقی هستند. هرکدام از آنها هنگام تکرار خواسته های پدرم به من گوش می دادند اما فقط یکی شنید که پدرم و خانواده اش می خواهند لوله هایی را که باعث زنده نگه داشتن او می شدند ، بردارند. شنیدن سرانجام دو روز طاقت فرسا طول کشید – نه اینکه من دردی را که افرادی که خود را وقف زندگی در آن مواقع مجبور به تسلیم مرگ می کنند درک نمی کنم.

وقتی رهبران آگاهی از احساسات غریزی خود و حساسیت نسبت به تجربه دیگران را به آموزش خود اضافه می کنند ، سریعتر به تصمیمات عاقلانه و کاملاً آگاهانه می رسند.

 

ارتباط غیر کلامی را تمرین کنید!

ارتباط خوب ، به ویژه ارتباطی که با افراد بیمار یا ترسیده انجام می شود، تقریباً کاملاً غیر کلامی است. توجه کنید که چگونه یک پزشک یا پرستار واقعاً خوب ارتباط چشمی برقرار می کند ، لبخند می زند، بیمار را آرام می کند، به نگرانی های او گوش می دهد و از نظر جسمی او را به روشی ملایم لمس می کند. سپس به عکس این قضیه نگاه کنید، یک متخصص مراقبت های بهداشتی که سرد، بیزنس یا بی اطلاع از آنچه بیمار یا کارمندی که اتفاقاً با آن سر و کار دارد احساس می کند، است.

بیشتر بخوانید: چطور دوست خوب پیدا کنیم؟

کارشناسان تشخیص می دهند که تماس عاطفی، که اکثر آنها غیر کلامی است، قدرت کاهش آسیب های جسمی و عاطفی را دارد، در حالی که فقدان تماس عاطفی می تواند باعث بدتر شدن آن شود. می تواند اطلاعاتی را انتقال دهد و دریافت کند که فراتر از کلمات در حوزه بهبود است.

 

ظرفیت همدلی خود را توسعه دهید!

روی توسعه ظرفیت همدلی خود کار کنید. همدلی توانایی ارزیابی وضعیت از طریق چشم و قلب فرد دیگر است، خواه با آن شخص موافق باشید یا نه. همدلی این توانایی را دارد که در آگاهی از افکار، احساسات و ارزشهای خود بسیار ایمن باشید تا بتوانید نقطه نظرات مخالف را بدون از دست دادن نیازهای خود درک کنید. اگر احساس همدلی نداشته باشید ، در بسیاری از مذاکرات، به ویژه درمورد درگیری، خود را از زانو قطع می کنید.

این مسئله ارتباط در مقابل انزوا است: ارتباط با دیگران از طریق بازکردن واقعی نسبت به دیدگاه آنها، به شما بینش و درکی می بخشد که دستیابی به آنها بدون همدلی غیرممکن است. علاوه بر این، هنگامی که می توانید با درک دیگران و احساس دیگران همدردی کنید، در درک نیاز آنها و تأمین این نیازها نیز بسیار بهتر هستید. مردم به طور کلی نسبت به افرادی که تلاش می کنند “با آنها سازگار شوند” وفاداری بیشتری دارند و مایلند برای آنها بیشتر کار کنند. وقتی علاقه به آنچه مردم احساس، نیاز و مراقبت از آنها دارند و همچنین آنچه انجام می دهند نشان داده شود ، میزان رضایت عمیق تری حاصل می شود. کارمندان شما تفاوت بین علاقه واقعی و سطحی را در رفاه خود احساس می کنند.

بیشتر بخوانید: تعامل با تنهایی و خجالتی بودن

 

احساسات خود را حفظ کنید!

یاد بگیرید که احساسات خود را مهار کنید. مهار عاطفی مهارت دیگری است که می توان آن را آموخت هنگامی که شما تمایل به جستجوی منطقی چشم انداز داخلی خود پیدا کردید. رهبران باهوش از نظر احساسی توانایی مهار احساسات خود را دارند. مهار احساسات سرکوب یا نادیده گرفتن آنها نیست بلکه مسئولیت داشتن زمان و چگونگی شماست.

آنها را بیان کنید رهبران ، کمتر از دیگران ، سخت ترین احساسات را از جمله خشم یا غم را تجربه می کنند. در یک زمان یا زمان دیگر، همه رهبران احساس فریاد یا گریه می کنند ، اما آگاهی عاطفی به آنها کمک می کند رفتار مناسب خود را حفظ کنند. با در جریان نگه داشتن احساسات خود و جدا نگه داشتن احساسات قدیمی از احساسات جدید، آنها اغلب می توانند از واکنش بیش از حد جلوگیری کنند – دام گرفتن مشکلات یا درگیری بیش از حد “شخصاً”. در واقع ، دقیقاً به این دلیل است که چنین رهبرانی از تجربه احساسات خود نمی ترسند ، از طرف دیگر از دست دادن کنترل خود، یا فشار آوردن بر بدن خود با اجتناب از احساسات خود، جلوگیری می کنند.

 

چالش ها را منحصر به فرد بدانید!

به هر چالشی که با شما روبرو می شود بی نظیر پاسخ دهید. EQ قطبی مخالف رویکرد تند و سریع زانو در زندگی است. شرایط تغییر می کند و می تواند تغییرات قابل توجهی در افراد ایجاد کند. تصمیمات هوشمندانه از نظر احساسی بیشتر مبتنی بر قوانین نیست، بلکه بر اساس قضاوت است که ترکیبی از سر و خرد است (تکلیف چیست؟ چقدر مهم است؟ اکنون به چه چیزی نیاز است؟) و قلب / غریزه (شهود من چیست) در مورد تأثیر این تصمیم به من بگویید؟ من در مورد عواقب طولانی مدت برای همه افراد احساس می کنم؟ به نظر من ممکن است در روش فکر کردن درباره مشکل چه چیزی از دست رفته باشد؟).

رهبران باهوش از نظر احساسی توجه خود را در زمان حال متمرکز می کنند، و به هر آنچه که اتفاق می افتد پاسخ می دهند. آنها توجه خود را با فرضیات یا “ممکن است داشته باشند” فرآیندهای فکری شلوغ نمی کنند. هر موقعیتی متفاوت است و شایسته پاسخ بی نظیری است. انجام این کار باعث ایجاد انعطاف پذیری، سازگاری و در واقع عدم انعطاف پذیری می شود. البته، اصول یکنواخت مدیریت و عملکرد خوب وجود دارد: ما نمی توانیم از استاندارد دوگانه در نحوه رفتار با کارمندان استفاده کنیم. اما وضعیت هر فرد واقعاً به یک پاسخ منحصر به فرد و شخصی نیاز دارد. مردم تفاوت بین یک رهبر دلسوز و شخصی را که فقط قوانین “کتاب” را اعمال می کند می دانند. یک رهبر واقعی یک کمال گرا نیست، بلکه کسی است که تشخیص می دهد هر روز می توان تحصیلات خود را در طبیعت انسان گسترش داد. رهبری که ادعا می کند مقتدر است و از تصمیم گیری و مذاکره امتناع می ورزد، در طولانی مدت به خوبی لباس دیگران را نخواهد پوشید.

 

وابستگی متقابل را در آغوش بگیرید!

رهبران باهوش از نظر احساسی کاملاً از اهمیت افراد دیگر برای رفاه شخصی و شغلی خود آگاه هستند و از تصدیق این بدهی نمی ترسند. رهبری هوشمند از نظر احساسی تنها رهبری نیست. وابستگی متقابل را نباید با احاطه یا وابستگی عاطفی اشتباه گرفت. بلکه قدردانی واقعی از آنچه دیگران پیشنهاد و انجام می دهند، است. محرک قوی برای وفاداری و هوشیاری، احساس دیده شدن و قدردانی است. و وقتی افرادی که برای ما کار می کنند خوب کار می کنند، کار ما راحت تر است.

بیشتر بخوانید: هوش هیجانی در کار

امروزه یکی از بزرگترین مشکلات موجود در مراکز مراقبت های بهداشتی این واقعیت است که کار بیشتری نسبت به افراد واجد شرایط برای انجام این کار وجود دارد. بسیاری از کارکنان و به ویژه پرستاران احساس فشار بیش از حد و فشار بیش از حد دارند. رهبران باهوش از نظر احساسی درک می کنند که شناخت و قدردانی صادقانه شرایط استرس زا را کاهش می دهد. این امر خصوصاً در خدمات بهداشتی بیشتر صدق می کند زیرا تمایل دارند افرادی را که واقعاً می خواهند در خدمت دیگران باشند، جذب کنند. ارتباط انسانی استرس را متعادل می کند و بهترین را در افراد القا می کند. به طریقی با کارمندان خود ارتباط برقرار کنید که به آنها اجازه دهد تا شما را در درک و درک آنچه که واقعاً انجام می دهند، تشخیص دهند. تلفن را بردارید و وقت گوش دادن را اختصاص دهید. شما می توانید بدون از دست دادن اقتدار یا احترام به هم وابسته باشید و همزمان فشارهای روحی خود را سنگین کنید.

بیشتر بخوانید: چطور نگران و مضطرب نباشیم؟

 

به خرد بدن خود اعتماد کنید!

کار معنوی خود را با درایت و درک شهودی بدن خود تقویت کنید. ایمان و روح از طریق بدن یک رهبر باهوش عاطفی قابل دسترسی است. EQ زمانی نتیجه می گیرد که شما ارتباط معنوی بین بدن، اعتقادات و کاری که برای انجام آن اختصاص داده اید را پیدا کنید. معنویت جزم نیست؛ این یک تجربه است. “گفتگوی” ما (اهداف، عقاید و عقاید ما) و “راه رفتن” (اعمال و رفتارهایمان) باید سازگار باشد. وقتی اینها نباشند، وقتی مأموریت رهبر با آنچه انجام می شود ناسازگار است ، کسانی که به رهبران نگاه می کنند گیج می شوند. این سطح آگاهی پایین منجر به سطح معنویت پایین می شود.

 

EQ منجر به زندگی سالم تری می شود

تمام مهارتهای مورد بحث را می توان فرا گرفت. پس از آموختن، آنها به یک وضعیت سالم متمرکز و شایستگی غیرقابل انعطاف منجر می شوند که به رهبران امکان می دهد موقعیت های رهبری را برای مدت طولانی حفظ کنند.

EQ ترکیبی از غریزه و عقل است. ما با احساسات و غرایز متولد می شویم که در کنار هوش رشد می کنند. ترومای حل نشده توانایی ارتباط ما با غرایز را محدود می کند و توانایی تفکر منطقی را محدود می کند. شرطی سازی فرهنگی که ذهن و بدن را در مقابل یکدیگر قرار می دهد ، EQ را نیز مختل می کند. اما از آنجا که EQ محصول یادگیری و منابع غریزی است که هرگز واقعاً برای ما از بین نمی رود، بنابراین همیشه تقویت شود. با این وجود EQ کیفیت فکری نیست که بتوانیم از طریق کتاب ها یا پروتکل های آزمایش بدست آوریم.

کسانی که آن را آموزش می دهیم چگونه، نه چه چیز را آموزش می دهیم. آن دسته از ما که آن را یاد می گیریم، می بینیم که سرعت خود را کاهش می دهیم، عمیق تر نفس می کشیم، بدن خود را متمرکز می کنیم، غرایز اصلی را شناسایی می کنیم و آسیب های خود را از طریق راه های شجاعانه و باز به قلب های دیگر درمان می کنیم. به این ترتیب، ما از EQ برای ایجاد زندگی سالم تر، رضایت بخش تر و معنادار برای دیگران و خود استفاده می کنیم.

بیشتر بخوانید: مدیریت تعارض با شوخ طبعی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *