امشب یه غم توی دلمه که ته نداره
یادش کاری میکنه چشام تا خود صبح بباره
هر کی یه روز اومد توی دل من فرداش رفت
قلبی که یه عمری به من داده بود برداشت رقت
بیقراره دلم بی تو آروم نداره
نگم برات هوای شهر وقتی که نیستی حس و حال نداره هی بیماره
رفتی واسه خوشی ساعتی شد
عشقت واسه من چه قیمتی شد
چقدر بعد رفتنت به این دلم بی حرمتی شد
باز یه آتیشه دلم معرفت حالیشه دلم
وقتی که نیستی پیشم یه دیوونه و روانی میشه دلم
باز یه فریاده دلم از رو بوم افتاده دلم
باز یه دیوونه و خیابونه و یه بیداده دلم