داستان اشک از شیوانا
داستان شیوانا پل
۱۴۰۰-۰۳-۲۱
داستان شیوانا: مقصر خودتی
۱۴۰۰-۰۳-۲۱

داستان اشک از شیوانا

زن جوانی همراه همسرش کنار دیوار ایستاده بود و به شدت اشک می ریخت

شیوانا از مقابل آنها عبور کرد

وقتی گریه زن را دید ایستاد و علت را از او پرسید.

زن گفت : همسرم جوان است و گاه گاه با کلامی زشت مرا می رنجاند

او مرد لایق و خوبی است

و تنها عیب که دارد بد دهنی و زشت کلامی اوست که گاهی مرا به گریه وا می دارد

شیوانا با تاسف سری تکان داد و خطاب به مرد گفت :

هیچ انسانی لیاقت اشک های انسان دیگر را ندارد

و اگر انسان لایقی در دنیا پیدا شد او هرگز دلش نمی آید

که دل دیگری را به درد و اشک او را در آورد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *