داستان هدف در زندگی
داستان کوتاه ﺷﺮﻟﻮﮎ ﻫﻮﻟﻤﺰ و دکتر واتسون
۱۴۰۰-۰۴-۲۱
پیرسینگ ناحیه تناسلی,وبگردون,مجله اینترنتی وبگردون
پیرسینگ ناحیه تناسلی
۱۴۰۰-۰۴-۲۲

داستان هدف در زندگی

کمانگیر پیر و عاقلی در مرغزاری در حال آموزش تیراندازی به دو جنگجوی جوان بود.
در آن سوی مرغزار، نشانه کوچکی که از درختی آویزان شده بود به چشم می‌خورد.
جنگجوی اولی تیری را از ترکش بیرون می‌کشد، آن را در کمانش می‌‌گذارد و نشانه می‌رود.
کماندار پیر از او می‌خواهد آنچه را می‌‌بیند شرح دهد.
جنگجو می‌‌گوید آسمان را می‌بینم، ابرها را، درختان را، شاخه‌‌های درختان و هدف را.
کمانگیر پیر می‌گوید کمانت را بگذار زمین، تو آماده نیستی.
جنگجوی دومی پا پیش می‌‌گذارد و آماده تیراندازی می‌شود.
کمانگیر پیر می‌گوید هر آنچه را که می‌بینی شرح بده.
جنگجو می ‌گوید فقط هدف را می ‌بینم.
کمانگیر پیر فرمان می‌دهد پس تیرت را بینداز.
جنگجو تیر را می‌ اندازد و بر نشان می‌نشیند.
کمانگیر پیر می‌گوید عالی بود.
موقعی که تنها هدف را می‌بینید، نشانه‌‌گیری‌‌تان درست خواهد بود و تیرتان بر طبق میل‌تان به پرواز در خواهد آمد.
بر اهداف خود متمرکز شوید.
تمرکز افکار بر روی هدف به سادگی حاصل نمی‌شود، اما مهارتی است که کسب آن امکان‌پذیر است و ارزش آن در زندگی همچون تیراندازی بسیار زیاد است.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *