غزل حافظ شماره 177
غزل حافظ شماره 175
۱۳۹۷-۰۳-۱۰
غزل حافظ شماره 178
۱۳۹۷-۰۳-۱۰

غزل حافظ شماره 177

     

نه هر که چهره برافروخت دلبری داند

نه هر که آینه سازد سکندری داند

نه هر که طرف کله کج نهاد و تند نشست

کلاه داری و آیین سروری داند

تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن

که دوست خود روش بنده پروری داند

غلام همت آن رند عافیت سوزم

که در گداصفتی کیمیاگری داند

وفا و عهد نکو باشد ار بیاموزی

وگرنه هر که تو بینی ستمگری داند

بباختم دل دیوانه و ندانستم

که آدمی بچه‌ای شیوه پری داند

هزار نکته باریکتر ز مو این جاست

نه هر که سر بتراشد قلندری داند

مدار نقطه بینش ز خال توست مرا

که قدر گوهر یک دانه جوهری داند

به قد و چهره هر آن کس که شاه خوبان شد

جهان بگیرد اگر دادگستری داند

ز شعر دلکش حافظ کسی بود آگاه

که لطف طبع و سخن گفتن دری داند

تعبیر غزل

ظاهربین نباش و تصمصم را بر مبنای ظواهر نگیر. حواست را جمع کن می خواهند تو را فریب بدهند. آنها از تو خیلی زرنگتر هستند. کسی را در کنارت داری که راهنماییت می کند. قدرش را بدان. اگر به حرفش گوش دهی تمام جهان در دست توست.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *