غزل حافظ شماره 196
غزل حافظ شماره 160
۱۳۹۷-۰۳-۱۰
غزل حافظ شماره 216
۱۳۹۷-۰۳-۱۱

غزل حافظ شماره 196

     

آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند

آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند

دردم نهفته به ز طبیبان مدعی

باشد که از خزانه غیبم دوا کنند

معشوق چون نقاب ز رخ در نمی‌کشد

هر کس حکایتی به تصور چرا کنند

چون حسن عاقبت نه به رندی و زاهدیست

آن به که کار خود به عنایت رها کنند

بی معرفت مباش که در من یزید عشق

اهل نظر معامله با آشنا کنند

حالی درون پرده بسی فتنه می‌رود

تا آن زمان که پرده برافتد چه‌ها کنند

گر سنگ از این حدیث بنالد عجب مدار

صاحب دلان حکایت دل خوش ادا کنند

می خور که صد گناه ز اغیار در حجاب

بهتر ز طاعتی که به روی و ریا کنند

پیراهنی که آید از او بوی یوسفم

ترسم برادران غیورش قبا کنند

بگذر به کوی میکده تا زمره حضور

اوقات خود ز بهر تو صرف دعا کنند

پنهان ز حاسدان به خودم خوان که منعمان

خیر نهان برای رضای خدا کنند

حافظ دوام وصل میسر نمی‌شود

شاهان کم التفات به حال گدا کنند

تعبیر غزل

ناامید نباش. دست روی دست گذاشته ای در صورتی که باید خودت همت کنی و خداوند هم به تو کمک می کند. جفا پیشه نباش. کسی که فتنه ها را به پا کره به زودی رسوا می شود. حسودان نمی گذارند تو به مراد دلت برسی. گاهی هم وقت خود را صرف عبادت کن تا رضای خداوند شامل حالت شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *