دستهبندی نشده غزل حافظ شماره 239 ۱۳۹۷-۰۳-۱۳۱۴۰۰-۰۲-۱۴ admin 82 Views ۰ دیدگاه غزل حافظ شماره 239 رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمیدوظیفه گر برسد مصرفش گل است و نبیدصفیر مرغ برآمد بط شراب کجاستفغان فتاد به بلبل نقاب گل که کشیدز میوههای بهشتی چه ذوق دریابدهر آن که سیب زنخدان شاهدی نگزیدمکن ز غصه شکایت که در طریق طلببه راحتی نرسید آن که زحمتی نکشیدز روی ساقی مه وش گلی بچین امروزکه گرد عارض بستان خط بنفشه دمیدچنان کرشمه ساقی دلم ز دست ببردکه با کسی دگرم نیست برگ گفت و شنیدمن این مرقع رنگین چو گل بخواهم سوختکه پیر باده فروشش به جرعهای نخریدبهار میگذرد دادگسترا دریابکه رفت موسم و حافظ هنوز می نچشید تعبیر غزل شکایت و غصه را کنار بگذار. بدون زحمت و تلاش به جایی نمی رسی. به وضیفه ات عمل کن در این صورت است که مژده ی رسیدن به مراد را به تو می دهند. امروز سعی و تلاش کن فردا به بوستان آرزویت می رسی. پس وقت را تلف نکن که عمر مثل باد می گذرد. PlayStop باز کردن X