غزل حافظ شماره 422
غزل حافظ شماره 421
۱۴۰۰-۰۲-۱۹
غزل حافظ شماره 423
۱۴۰۰-۰۲-۲۰
غزل حافظ شماره 422

ای که با سلسله زلف دراز آمده‌ای
فرصتت باد که دیوانه نواز آمده‌ای

ساعتی ناز مفرما و بگردان عادت
چون به پرسیدن ارباب نیاز آمده‌ای

پیش بالای تو میرم چه به صلح و چه به جنگ
چون به هر حال برازنده ناز آمده‌ای

آب و آتش به هم آمیخته‌ای از لب لعل
چشم بد دور که بس شعبده بازآمده‌ای

آفرین بر دل نرم تو که از بهر ثواب
کشته غمزه خود را به نماز آمده‌ای

زهد من با تو چه سنجد که به یغمای دلم
مست و آشفته به خلوتگه راز آمده‌ای

گفت حافظ دگرت خرقه شراب آلوده‌ست
مگر از مذهب این طایفه بازآمده‌ای

تعبیر غزل

فرصت های خوبی برایتان پیش می آید که باید آن ها را غنیمت شمرده از دست ندهید. از ظاهربینی برحذر باشید، به زندگی و همه آن چه در آن است ب چشم دل نگاه کنید و خوبی و نادرستی را تشخیص دهید.

از دودلی و تردیدهای خود دست بکشید که همه شرایط برای رسیدن به مراد دل آماده و مهیا است. خوب فکر کنید و تصمیم درست و جدی خود را بگیرید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *