غزل حافظ شماره 487
غزل حافظ شماره 484
۱۴۰۰-۰۲-۲۱
غزل حافظ شماره 486
۱۴۰۰-۰۲-۲۱
غزل حافظ شماره 487

ای بی‌خبر بکوش که صاحب خبر شوی
تا راهرو نباشی کی راهبر شوی

در مکتب حقایق پیش ادیب عشق
هان ای پسر بکوش که روزی پدر شوی

دست از مس وجود چو مردان ره بشوی
تا کیمیای عشق بیابی و زر شوی

خواب و خورت ز مرتبه خویش دور کرد
آن گه رسی به خویش که بی خواب و خور شوی

گر نور عشق حق به دل و جانت اوفتد
بالله کز آفتاب فلک خوبتر شوی

یک دم غریق بحر خدا شو گمان مبر
کز آب هفت بحر به یک موی تر شوی

از پای تا سرت همه نور خدا شود
در راه ذوالجلال چو بی پا و سر شوی

وجه خدا اگر شودت منظر نظر
زین پس شکی نماند که صاحب نظر شوی

بنیاد هستی تو چو زیر و زبر شود
در دل مدار هیچ که زیر و زبر شوی

گر در سرت هوای وصال است حافظا
باید که خاک درگه اهل هنر شوی

تعبیر غزل

تا به حال کاری بر اساس عشق انجام نداده در عشق و عاشقی تجربه ای ندارید اما به دیگران اندرز می دهید. درباره چیزی که تجربه ای از آن ندارید حرفی نزنید بلکه اول خودتان را ساخته و روزگار را تجربه کنید.

وقتی به مرحله ای رسیدید که دل تان صیقلی شده و انوار الهی به آن تابید، آن گاه می توانید از آن چه تجربه کرده و گذرانده اید برای بهتر کردن زندگی خود و دیگران استفاده کنید. برای برآورده شدن نیاز و حاجات فقط در خانه خدا را بزنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *