غزل حافظ شماره 167
غزل حافظ شماره 166
۱۳۹۷-۰۳-۱۰
غزل حافظ شماره 168
۱۳۹۷-۰۳-۱۰

غزل حافظ شماره 167

   

ستاره‌ای بدرخشید و ماه مجلس شد

دل رمیده ما را رفیق و مونس شد

نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت

به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد

به بوی او دل بیمار عاشقان چو صبا

فدای عارض نسرین و چشم نرگس شد

به صدر مصطبه‌ام می‌نشاند اکنون دوست

گدای شهر نگه کن که میر مجلس شد

خیال آب خضر بست و جام اسکندر

به جرعه نوشی سلطان ابوالفوارس شد

طربسرای محبت کنون شود معمور

که طاق ابروی یار منش مهندس شد

لب از ترشح می پاک کن برای خدا

که خاطرم به هزاران گنه موسوس شد

کرشمه تو شرابی به عاشقان پیمود

که علم بی‌خبر افتاد و عقل بی‌حس شد

چو زر عزیز وجود است نظم من آری

قبول دولتیان کیمیای این مس شد

ز راه میکده یاران عنان بگردانید

چرا که حافظ از این راه رفت و مفلس شد

تعبیر غزل

اگر تا به امروز دوست و همراهی نداشته ای به خاطر این اسست که خودت نمی خواستی تا امروز دنیا بر وفق مرادت نبوده وای این دوران رو به اتمام است و بخت و اقبال خوشی در راه است. منفی باف نباش، اختیارت را دست کسی نده.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *