غزل حافظ شماره 183
غزل حافظ شماره 182
۱۳۹۷-۰۳-۱۰
غزل حافظ شماره 184
۱۳۹۷-۰۳-۱۰

غزل حافظ شماره 183

     

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند

واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند

بیخود از شعشعه پرتو ذاتم کردند

باده از جام تجلی صفاتم دادند

چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی

آن شب قدر که این تازه براتم دادند

بعد از این روی من و آینه وصف جمال

که در آن جا خبر از جلوه ذاتم دادند

من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب

مستحق بودم و این‌ها به زکاتم دادند

هاتف آن روز به من مژده این دولت داد

که بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند

این همه شهد و شکر کز سخنم می‌ریزد

اجر صبریست کز آن شاخ نباتم دادند

همت حافظ و انفاس سحرخیزان بود

که ز بند غم ایام نجاتم دادند

تعبیر غزل

اگر به تمام نیات خودتان می رسید منظور این است که لیاقت داشته و مورد لطف خداوند قرار گرفته اید زیا با تمام وجود خدا را می پرستید و وجود خودتان را از خدا می دانید. صبرتان باعث شد مژدگانی دولت به شما بدهند و جور و جفا را از شما دور کنند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *