غزل حافظ شماره 295
غزل حافظ شماره 294
۱۳۹۷-۰۳-۱۳
غزل حافظ شماره 297
۱۳۹۷-۰۳-۱۳

غزل حافظ شماره 295

 

سحر به بوی گلستان دمی شدم در باغ
که تا چو بلبل بیدل کنم علاج دماغ

به جلوه گل سوری نگاه می‌کردم
که بود در شب تیره به روشنی چو چراغ

چنان به حسن و جوانی خویشتن مغرور
که داشت از دل بلبل هزار گونه فراغ

گشاده نرگس رعنا ز حسرت آب از چشم
نهاده لاله ز سودا به جان و دل صد داغ

زبان کشیده چو تیغی به سرزنش سوسن
دهان گشاده شقایق چو مردم ایغاغ

یکی چو باده پرستان صراحی اندر دست
یکی چو ساقی مستان به کف گرفته ایاغ

نشاط و عیش و جوانی چو گل غنیمت دان
که حافظا نبود بر رسول غیر بلاغ

تعبیر غزل

اگر می خواهید به اهداف و آرزوهای خود دست پیدا کنید از کبر و غرور برحذر باشید که راه رسیدن به مقصد را دورتر می کند. قدر ایام جوانی را بدانید، عمر در حال گذر است و این روزها دیگر برنمی گردد.

همیشه جانب اعتدال را داشته باشید و از افراط و تفریط بپرهیزید. در کارها دوراندیش و آینده نگر باشید.

با دیگران با ملایمت و محبت رفتار کنید و تا می توانید دل به دست آورید، از حرف حسودان و بددلان ناراحت نشوید، زیرا با تلاش و توکل می توانید همه آن ها را پشت سرگذاشته و به موفقیت های بزرگ دست پیدا کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *