غزل حافظ شماره 327
غزل حافظ شماره 326
۱۳۹۷-۰۳-۱۳
غزل حافظ شماره 328
۱۳۹۷-۰۳-۱۳

غزل حافظ شماره 327

 

مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم
هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم

صفای خلوت خاطر از آن شمع چگل جویم
فروغ چشم و نور دل از آن ماه ختن دارم

به کام و آرزوی دل چو دارم خلوتی حاصل
چه فکر از خبث بدگویان میان انجمن دارم

مرا در خانه سروی هست کاندر سایه قدش
فراغ از سرو بستانی و شمشاد چمن دارم

گرم صد لشکر از خوبان به قصد دل کمین سازند
بحمد الله و المنه بتی لشکرشکن دارم

سزد کز خاتم لعلش زنم لاف سلیمانی
چو اسم اعظمم باشد چه باک از اهرمن دارم

الا ای پیر فرزانه مکن عیبم ز میخانه
که من در ترک پیمانه دلی پیمان شکن دارم

خدا را ای رقیب امشب زمانی دیده بر هم نه
که من با لعل خاموشش نهانی صد سخن دارم

چو در گلزار اقبالش خرامانم بحمدالله
نه میل لاله و نسرین نه برگ نسترن دارم

به رندی شهره شد حافظ میان همدمان لیکن
چه غم دارم که در عالم قوام الدین حسن دارم

تعبیر غزل

به تازگی قصد انجام کاری را دارید که دیگران می خواهند شما را از این تصمیم منصرف کنند اما به تصمیمی که گرفته اید ایمان داشته باشید و از موانعی که برای شما ایجاد می کنند رد شوید.

دروغ و دورویی عاقبت خوشی به دنبال نخواهد داشت. اگر می خواهید به مراد دل برسید از ریاکاری پرهیز کرده به اندرزهای فرد دلسوز و دانا گوش کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *