غزل حافظ شماره 402
غزل حافظ شماره 401
۱۴۰۰-۰۲-۱۹
غزل حافظ شماره 403
۱۴۰۰-۰۲-۱۹
غزل حافظ شماره 402

نکته‌ای دلکش بگویم خال آن مه رو ببین
عقل و جان را بسته زنجیر آن گیسو ببین

عیب دل کردم که وحشی وضع و هرجایی مباش
گفت چشم شیرگیر و غنج آن آهو ببین

حلقه زلفش تماشاخانه باد صباست
جان صد صاحب دل آن جا بسته یک مو ببین

عابدان آفتاب از دلبر ما غافلند
ای ملامتگو خدا را رو مبین آن رو ببین

زلف دل دزدش صبا را بند بر گردن نهاد
با هواداران ره رو حیله هندو ببین

این که من در جست و جوی او ز خود فارغ شدم
کس ندیده‌ست و نبیند مثلش از هر سو ببین

حافظ ار در گوشه محراب می‌نالد رواست
ای نصیحتگو خدا را آن خم ابرو ببین

از مراد شاه منصور ای فلک سر برمتاب
تیزی شمشیر بنگر قوت بازو ببین

تعبیر غزل

به دنبال خوشگذرانی و لذت های زودگذر دنیا هستید و از ساختن آینده روشن غافل شده اید. با اینکه اطرافیان مدام شما را شماتت می کنند اما بی توجهی می کنید.

دوستان فریبکار به دنبال سواستفاده و به بیراهه کشیدن شما هستند. دور نیست روزی که این همه بی هدفی و خوشگذرانی مایه حسرت و پیشمانی می شود. به خود بیایید و با اراده سعی کنید زندگی را آنطور که دوست دارید بسازید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *