غزل حافظ شماره 407
غزل حافظ شماره 406
۱۴۰۰-۰۲-۱۹
غزل حافظ شماره 408
۱۴۰۰-۰۲-۱۹
غزل حافظ شماره 407

مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو
یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو

گفتم ای بخت بخفتیدی و خورشید دمید
گفت با این همه از سابقه نومید مشو

گر روی پاک و مجرد چو مسیحا به فلک
از چراغ تو به خورشید رسد صد پرتو

تکیه بر اختر شب دزد مکن کاین عیار
تاج کاووس ببرد و کمر کیخسرو

گوشوار زر و لعل ار چه گران دارد گوش
دور خوبی گذران است نصیحت بشنو

چشم بد دور ز خال تو که در عرصه حسن
بیدقی راند که برد از مه و خورشید گرو

آسمان گو مفروش این عظمت کاندر عشق
خرمن مه به جوی خوشه پروین به دو جو

آتش زهد و ریا خرمن دین خواهد سوخت
حافظ این خرقه پشمینه بینداز و برو

تعبیر غزل

در راه رسیدن به مقصود ممکن است شکست هایی خورده باشید و به آن چه در دل دارید نرسید اما امید خود را از دست ندهید. هر چیزی که امروز بکارید فردا درو خواهید کرد.

از کبر و خودخواهی برحذر باشید، عقل و منطق خود را به کار بگیرید و از اشتباهات و شکست های گذشته استفاده کنید تا به مراد دل دست یابید. روزهای خوشی هم مثل ایام غم می گذرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *