غزل حافظ شماره 474
غزل حافظ شماره 475
۱۴۰۰-۰۲-۲۰
غزل حافظ شماره 477
۱۴۰۰-۰۲-۲۱
غزل حافظ شماره 474

هواخواه توام جانا و می‌دانم که می‌دانی
که هم نادیده می‌بینی و هم ننوشته می‌خوانی

ملامتگو چه دریابد میان عاشق و معشوق
نبیند چشم نابینا خصوص اسرار پنهانی

بیفشان زلف و صوفی را به پابازی و رقص آور
که از هر رقعه دلقش هزاران بت بیفشانی

گشاد کار مشتاقان در آن ابروی دلبند است
خدا را یک نفس بنشین گره بگشا ز پیشانی

ملک در سجده آدم زمین بوس تو نیت کرد
که در حسن تو لطفی دید بیش از حد انسانی

چراغ افروز چشم ما نسیم زلف جانان است
مباد این جمع را یا رب غم از باد پریشانی

دریغا عیش شبگیری که در خواب سحر بگذشت
ندانی قدر وقت ای دل مگر وقتی که درمانی

ملول از همرهان بودن طریق کاردانی نیست
بکش دشواری منزل به یاد عهد آسانی

خیال چنبر زلفش فریبت می‌دهد حافظ
نگر تا حلقه اقبال ناممکن نجنبانی

تعبیر غزل

فرصت های خوبی پیش آمده که همیشه به این راحتی پیدا نمی شود، پس قدر آن ها را بدانید و کمال استفاده را بکنید. درست است که روزهای خوش و آرامی را می گذرانید اما بهتر است به فکر ایام سختی هم باشید.

دوراندیش باشید. برای جلوگیری از اشتباهات و به بیراهه نرفتن باید فکری باز و چشم حقیقت بین داشته باشید. مراقب باشید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *