غزل حافظ شماره 390
غزل حافظ شماره 389
۱۴۰۰-۰۲-۱۹
غزل حافظ شماره 391
۱۴۰۰-۰۲-۱۹
غزل حافظ شماره 390

افسر سلطان گل پیدا شد از طرف چمن
مقدمش یا رب مبارک باد بر سرو و سمن

خوش به جای خویشتن بود این نشست خسروی
تا نشیند هر کسی اکنون به جای خویشتن

خاتم جم را بشارت ده به حسن خاتمت
کاسم اعظم کرد از او کوتاه دست اهرمن

تا ابد معمور باد این خانه کز خاک درش
هر نفس با بوی رحمان می‌وزد باد یمن

شوکت پور پشنگ و تیغ عالمگیر او
در همه شهنامه‌ها شد داستان انجمن

خنگ چوگانی چرخت رام شد در زیر زین
شهسوارا چون به میدان آمدی گویی بزن

جویبار ملک را آب روان شمشیر توست
تو درخت عدل بنشان بیخ بدخواهان بکن

بعد از این نشکفت اگر با نکهت خلق خوشت
خیزد از صحرای ایذج نافه مشک ختن

گوشه گیران انتظار جلوه خوش می‌کنند
برشکن طرف کلاه و برقع از رخ برفکن

مشورت با عقل کردم گفت حافظ می بنوش
ساقیا می ده به قول مستشار مؤتمن

ای صبا بر ساقی بزم اتابک عرضه دار
تا از آن جام زرافشان جرعه‌ای بخشد به من

تعبیر غزل

به زودی خبرهای مسرت بخشی دریافت می کنید که زندگی شما را تغییر داده و همه غصه ها از دل تان رخت خواهد بست. نگران نباشید که دوران سختی به پایان می رسد.

از فرصت هایی که امروز در اختیار دارید کمال استفاده را ببرید تا در آینده نزدیک مشکلات و موانع از سر راه برداشته شود و به مراد دل برسید. نگذارید بد اندیشان و بدخواهان شما را از به دست آوردن آن چه می خواهید ناامید کنند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *