غزل حافظ شماره 392
غزل حافظ شماره 391
۱۴۰۰-۰۲-۱۹
غزل حافظ شماره 393
۱۴۰۰-۰۲-۱۹
غزل حافظ شماره 392

دانی که چیست دولت دیدار یار دیدن
در کوی او گدایی بر خسروی گزیدن

از جان طمع بریدن آسان بود ولیکن
از دوستان جانی مشکل توان بریدن

خواهم شدن به بستان چون غنچه با دل تنگ
وان جا به نیک نامی پیراهنی دریدن

گه چون نسیم با گل راز نهفته گفتن
گه سر عشقبازی از بلبلان شنیدن

بوسیدن لب یار اول ز دست مگذار
کآخر ملول گردی از دست و لب گزیدن

فرصت شمار صحبت کز این دوراهه منزل
چون بگذریم دیگر نتوان به هم رسیدن

گویی برفت حافظ از یاد شاه یحیی
یا رب به یادش آور درویش پروریدن

تعبیر غزل

از فرصت های ارزشمندی که ایجاد شده به بهترین شکل ممکن استفاده کنید. از کینه و کدورت برحذر باشید که قلب را سیاه می کند، از در آشتی و صفا با دیگران وارد شوید.

دوستان خوب و باوفا جواهرات ارزشمند در زندگی هستند که رسیدن به مقصود بدون حضور آن ها میسر نخواهد شد. با دیگران صادق و یکرنگ باشید تا نتایج خوب آن را در زندگی مشاهده کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *