هفتاد و چهارمین سوره قرآن است که مکی و 56 آیه دارد. «مدثر» از نام های رسول خداست چنانکه در زیارتی خطاب به ایشان آمده است: «السلام علیک ایها المدثر». (1)
رسول خدا صلی الله علیه و اله وسلم در فضیلت این سوره فرمودند: هر که سوره مدثر را قرائت نماید ده برابر کسانی که رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم را در مکه تصدیق یا تکذیب کردند حسنه عطا می شود.(2)
در روایتی از امام باقر علیه السلام نقل شده است: کسی که در نمازهای واجبش سوره مدثر را قرائت نماید بر خداوند واجب است او را با پیامبر اکرم همراه و هم درجه قرار دهد و در زندگی دنیایی شقاوت و بدبختی به او نمی رسد.(3)
آثار و برکات سوره
1) توفیق حفظ قرآن
در سختی از امام صادق علیه السلام روایت شده است: کسی که بر قرائت این سوره مداومت ورزد اگر خواستار حفظ قرآن باشد به حفظ آن توفیق می یابد و اگر بیشتر از آن بخواهد خداوند به او اعطا می کند.(4)
_______________
پی نوشت:
(1) بحار الانوار، ج15، ص151
(2) مجمع البیان, ج10,ص
(3)ثواب الاعمال، ص120
(4) تفسیرالبرهان، ج5، ص521
منبع: «قرآن درمانی روحی و جسمی، محسن آشتیانی، سید محسن موسوی»
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
یَا أَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ ﴿١﴾ قُمْ فَأَنْذِرْ ﴿٢﴾ وَرَبَّکَ فَکَبِّرْ ﴿٣﴾ وَثِیَابَکَ فَطَهِّرْ ﴿۴﴾ وَالرُّجْزَ فَاهْجُرْ ﴿۵﴾ وَلا تَمْنُنْ تَسْتَکْثِرُ ﴿۶﴾ وَلِرَبِّکَ فَاصْبِرْ ﴿٧﴾ فَإِذَا نُقِرَ فِی النَّاقُورِ ﴿٨﴾ فَذَلِکَ یَوْمَئِذٍ یَوْمٌ عَسِیرٌ ﴿٩﴾ عَلَى الْکَافِرِینَ غَیْرُ یَسِیرٍ ﴿١٠﴾ ذَرْنِی وَمَنْ خَلَقْتُ وَحِیدًا ﴿١١﴾ وَجَعَلْتُ لَهُ مَالا مَمْدُودًا ﴿١٢﴾ وَبَنِینَ شُهُودًا ﴿١٣﴾ وَمَهَّدْتُ لَهُ تَمْهِیدًا ﴿١۴﴾ ثُمَّ یَطْمَعُ أَنْ أَزِیدَ ﴿١۵﴾ کَلا إِنَّهُ کَانَ لآیَاتِنَا عَنِیدًا ﴿١۶﴾ سَأُرْهِقُهُ صَعُودًا ﴿١٧﴾ إِنَّهُ فَکَّرَ وَقَدَّرَ ﴿١٨﴾ فَقُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ ﴿١٩﴾ ثُمَّ قُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ ﴿٢٠﴾ ثُمَّ نَظَرَ ﴿٢١﴾ ثُمَّ عَبَسَ وَبَسَرَ ﴿٢٢﴾ ثُمَّ أَدْبَرَ وَاسْتَکْبَرَ ﴿٢٣﴾ فَقَالَ إِنْ هَذَا إِلا سِحْرٌ یُؤْثَرُ ﴿٢۴﴾ إِنْ هَذَا إِلا قَوْلُ الْبَشَرِ ﴿٢۵﴾ سَأُصْلِیهِ سَقَرَ ﴿٢۶﴾ وَمَا أَدْرَاکَ مَا سَقَرُ ﴿٢٧﴾ لا تُبْقِی وَلا تَذَرُ ﴿٢٨﴾ لَوَّاحَهٌ لِلْبَشَرِ ﴿٢٩﴾ عَلَیْهَا تِسْعَهَ عَشَرَ ﴿٣٠﴾ وَمَا جَعَلْنَا أَصْحَابَ النَّارِ إِلا مَلائِکَهً وَمَا جَعَلْنَا عِدَّتَهُمْ إِلا فِتْنَهً لِلَّذِینَ کَفَرُوا لِیَسْتَیْقِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ وَیَزْدَادَ الَّذِینَ آمَنُوا إِیمَانًا وَلا یَرْتَابَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ وَالْمُؤْمِنُونَ وَلِیَقُولَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْکَافِرُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلا کَذَلِکَ یُضِلُّ اللَّهُ مَنْ یَشَاءُ وَیَهْدِی مَنْ یَشَاءُ وَمَا یَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّکَ إِلا هُوَ وَمَا هِیَ إِلا ذِکْرَى لِلْبَشَرِ ﴿٣١﴾ کَلا وَالْقَمَرِ ﴿٣٢﴾ وَاللَّیْلِ إِذْ أَدْبَرَ ﴿٣٣﴾ وَالصُّبْحِ إِذَا أَسْفَرَ ﴿٣۴﴾ إِنَّهَا لإحْدَى الْکُبَرِ ﴿٣۵﴾ نَذِیرًا لِلْبَشَرِ ﴿٣۶﴾ لِمَنْ شَاءَ مِنْکُمْ أَنْ یَتَقَدَّمَ أَوْ یَتَأَخَّرَ ﴿٣٧﴾ کُلُّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ رَهِینَهٌ ﴿٣٨﴾ إِلا أَصْحَابَ الْیَمِینِ ﴿٣٩﴾ فِی جَنَّاتٍ یَتَسَاءَلُونَ ﴿۴٠﴾ عَنِ الْمُجْرِمِینَ ﴿۴١﴾ مَا سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ ﴿۴٢﴾ قَالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ ﴿۴٣﴾ وَلَمْ نَکُ نُطْعِمُ الْمِسْکِینَ ﴿۴۴﴾ وَکُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِینَ ﴿۴۵﴾ وَکُنَّا نُکَذِّبُ بِیَوْمِ الدِّینِ ﴿۴۶﴾ حَتَّى أَتَانَا الْیَقِینُ ﴿۴٧﴾ فَمَا تَنْفَعُهُمْ شَفَاعَهُ الشَّافِعِینَ ﴿۴٨﴾ فَمَا لَهُمْ عَنِ التَّذْکِرَهِ مُعْرِضِینَ ﴿۴٩﴾ کَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُسْتَنْفِرَهٌ ﴿۵٠﴾ فَرَّتْ مِنْ قَسْوَرَهٍ ﴿۵١﴾ بَلْ یُرِیدُ کُلُّ امْرِئٍ مِنْهُمْ أَنْ یُؤْتَى صُحُفًا مُنَشَّرَهً ﴿۵٢﴾ کَلا بَلْ لا یَخَافُونَ الآخِرَهَ ﴿۵٣﴾ کَلا إِنَّهُ تَذْکِرَهٌ ﴿۵۴﴾ فَمَنْ شَاءَ ذَکَرَهُ ﴿۵۵﴾ وَمَا یَذْکُرُونَ إِلا أَنْ یَشَاءَ اللَّهُ هُوَ أَهْلُ التَّقْوَى وَأَهْلُ الْمَغْفِرَهِ ﴿۵۶﴾
به نام خداوند بخشنده مهربان
الا ای رسولی که خود را به لباس (حیرت و فکرت) در پیچیدهای. ( 1 )
برخیز و به اندرز و پند، خلق را خدا ترس گردان. ( 2 )
و خدایت را به بزرگی و کبریایی یاد کن. ( 3 )
و لباس (جان و تن) خود را از هر عیب و آلایش پاک و پاکیزه دار. ( 4 )
و از ناپاکی (بت و بتپرستان) به کلی دوری گزین. ( 5 )
و بر هر که احسان کنی ابدا منّت مگذار و عوض افزون مخواه. ( 6 )
و برای خدایت صبر و شکیبایی پیشگیر. ( 7 )
تا آنگاه که (هنگامه قیامت برپا شود و) در صور (اسرافیل) بدمند. ( 8 )
آن روز بسیار روز سختی است. ( 9 )
کافران را هیچ گونه در آن راحتی و آسایش نیست. ( 10 )
به من واگذار کار انتقام آن کس را که من او را تنها آفریدم. ( 11 )
و به او مال و ثروت فراوان بذل کردم. ( 12 )
و پسران بسیار حاضر به خدمت نصیب گردانیدم. ( 13 )
و اقتدار و مکنت و عزّت دادم. ( 14 )
و (با کفران این نعمتها) باز هم از من طمع افزونی آن دارد. ( 15 )
هرگز (بر نعمتش نیفزایم) که او با آیات ما دشمنی و عناد ورزید. ( 16 )
به زودی او را به سختی و دشواری (آتش دوزخ) درافکنم. ( 17 )
اوست که فکر و اندیشه بدی کرد (که رسول خدا را به سحر و ساحری نسبت داد). ( 18 )
و خدایش بکشد که چقدر اندیشه غلطی کرد. ( 19 )
باز هم خدایش بکشد که چه فکر خطایی نمود. ( 20 )
پس باز اندیشه کرد. ( 21 )
و (به اظهار تنفّر از اسلام) رو ترش کرد و چهره در هم کشید. ( 22 )
آنگاه روی گردانید و تکبر و نخوت آغاز کرد. ( 23 )
و گفت: این (قرآن) به جز سحر و بیان سحرانگیزی که (از ساحران گذشته) نقل میشود هیچ نیست. ( 24 )
این آیات گفتار بشری بیش نیست. ( 25 )
من این (منکر و مکذّب قرآن) را به آتش دوزخ درافکنم. ( 26 )
و تو چگونه توانی یافت که سختی عذاب دوزخ تا چه حد است؟ ( 27 )
شراره آن دوزخ از دوزخیان هیچ باقی نگذارد و همه را بسوزاند و محو گرداند. ( 28 )
آن آتش بر آدمیان رو نماید (و خرمن گنهکاران را به باد دهد). ( 29 )
بر آن آتش نوزده تن (فرشته عذاب) موکّلند. ( 30 )
و ما خازنان دوزخ را غیر فرشتگان (عذاب) قرار ندادیم و عدد آنها را جز برای فتنه و محنت کفّار (نوزده) نگردانیدیم تا آنکه اهل کتاب هم یقین کنند (که ذکر این عدد مطابق تورات و انجیل است با آنکه صاحب قرآن به کتب آسمانی عالم نبوده و البته کلامش به وحی خداست و ایمان آرند) و آن بر یقین مؤمنان هم بیفزاید و دیگر در دل اهل کتاب و مؤمنان به اسلام هیچ شک و ریبی نماند و تا آنان که در دلهاشان مرض (شک و جهالت) است و کافران نیز (به طعنه) گویند که خدا از این مثل (که عدد فرشتگان عذاب را نوزده شمرده است نه بیش و کم) چه منظور داشت؟ بلی این چنین (قرار داد تا) هر که را خواهد به ضلالت بگذارد و هر که را خواهد هدایت نماید و هیچ کس از (عده بیحد) لشکرهای پروردگارت غیر او آگاه نیست و این (آیات ذکر دوزخ) جز برای پند و موعظه بشر نخواهد بود. ( 31 )
چنین (که کافران گویند) نیست، قسم به ماه تابان. ( 32 )
و قسم به شب تار چون باز گردد. ( 33 )
و قسم به صبح چون جهان را روشن سازد. ( 34 )
که این (آیات قرآن) یکی از بزرگترین آیات خداست. ( 35 )
در آن پند و اندرز آدمیان است. ( 36 )
برای هر یک از شما آدمیان که بخواهد (در مقام ایمان و طاعت و سعادت) پیش افتد یا باز ماند. ( 37 )
هر نفسی در گرو عملی است که انجام داده است. ( 38 )
مگر اهل یمین. ( 39 )
آنان در باغهای بهشت (متنعّمند و) سوال میکنند. ( 40 )
از احوال دوزخیان گنهکار. ( 41 )
که شما را چه عمل به عذاب دوزخ در افکند؟ ( 42 )
آنان جواب دهند که ما از نمازگزاران نبودیم. ( 43 )
و مسکینی را طعام نمیدادیم. ( 44 )
و ما با اهل باطل به بطالت میپرداختیم. ( 45 )
و ما روز جزا را تکذیب میکردیم. ( 46 )
تا آنکه یقین (که ساعت مرگ است) بر ما فرا رسید. ( 47 )
پس شفاعت شفیعان در حق آنان هیچ سودی نبخشد. ( 48 )
اینک چرا از یاد آن روز سخت خود (و از ذکر و اندرز قرآن) اعراض میکنند؟ ( 49 )
گویی گورخران گریزانی هستند. ( 50 )
که از شیر درنده میگریزند. ( 51 )
بلکه هر یک از آنها میخواهند که برایشان هم (مانند پیمبران) صحیفه وحی آسمانی باز آید (تا ایمان آرند). ( 52 )
هرگز (چنین نیست که پنداشتند) بلکه از (عذاب) آخرت نمیترسند(53)
چنین نیست (که آنها پنداشتند) قرآن محققا همه پند و یادآوری است. ( 54 )
تا هر که خواهد متذکر آن شود. ( 55 )
و نخواهند متذکر شوند جز آنکه خدا بخواهد (یعنی بدون مشیّت و لطف الهی کسی بهشتی و سعادتمند نخواهد شد. از او رواست تقوا و ترس و بیم و شوق و امیدواری که) او اهل تقوا و اهل آمرزش و مغفرت است. ( 56 )