اجازه ندهید دیگران روز شما را خراب کنند!
علائم هشداردهنده خودکشی: به چه نکاتی توجه کنیم؟
علائم هشداردهنده خودکشی
۱۴۰۰-۰۷-۰۵
شنوایی نوزادان,وبگردون,مجله اینترنتی وبگردون,webgardoon
شنوایی نوزادان
۱۴۰۰-۰۷-۰۵

اجازه ندهید دیگران روز شما را خراب کنند!

“داری از راه خروجی وارد میشی، احمق.” این هفت کلمه از یک غریبه کافی بود تا بقیه روز را برای جان خراب کند. او فقط یک هفته دوست داشتنی را در کنار ساحل با خانواده اش گذرانده بود و در آخرین صبح تعطیلات خود در یک فروشگاه بزرگ توقف کرده بود. جان درست قبل از این حادثه روحیه فوق العاده ای داشت، و سپس در تمام مدت 6 ساعت رانندگی با اتومبیل به خانه خفه شد و نتوانست آن را رها کند.همه ما با افرادی برخورد کرده ایم که نسبت به ما بد رفتار، بی ادب، بی انصاف یا کاملاً تند و زننده بودند.

این موضوع می تواند انتقاد رئیس ما، عصبانیت اشتباه اعضای خانواده یا بی حوصلگی بی خیال راننده باشد. منبع هر چه باشد، این دویدن ها در ذهن ما جا خوش می کنند، مانند یک آهنگ مزاحم که در سر ما گیر کرده است. هر بار که دوباره خاطره را مرور می کنیم، تلخی عصبانیت و سرخوردگی خود را می چشیم.

وقتی به همه چیزهایی که باید در آن زمان برای گفتن آنها فکر می کردیم فکر می کنیم، می گویم: “باورم نمی شود.” وقتی شخصی ما را متهم به انجام کار اشتباهی می کند، ممکن است بسیار تحریک شویم – و حتی بیشتر اگر اتهام نادرست باشد، مانند جان (او از ورودی وارد شده بود). و بدتر از همه، ما می دانیم که آنها احتمالاً مدتهاست که حرکت کرده اند، و ما با پیامدهای احساسی روبرو می شویم.

چگونه می توانیم اجازه ندهیم رفتار بد دیگران در قبال ما روز ما را خراب کند؟

 

پذیرش را بیابید!

با پذیرش شروع کنید منظور من این نیست که رفتار آنها را بپذیرم یا درب منزل کسی باشم. پذیرش در اینجا به معنی پذیرفتن این است که چنین چیزهایی در جهان ما اتفاق می افتد. مردم ناعادلانه رفتار می کنند. رانندگان کارهای نادانسته انجام می دهند. همکاران ما را ناراحت کردند. بیشتر مبارزاتی که ما را بعد از این برخوردها گیر می دهد اصرار ما بر این است که باور نمی کنیم آنها این کار را انجام داده اند. وقتی این مقاومت را متوجه شدید آن را رها کنید. سعی کنید بجای آن بگویید: “البته این کار را کردند. گاهی اوقات مردم اینطور هستند. “

با وجود تمایل شدید ما برای انتقام، ممکن است لازم باشد قبول کنید که نمره برابر نخواهد بود. زمانی که سوار محل کار می شدم، یک راننده در حال عبور بدون دلیل خاصی سوار بر دوچرخه ام شد. با عصبانیت، اتومبیل را در چراغ راهنمایی بعدی تعقیب کردم ، اما متوجه شدم که وقتی به آنجا رسیدم دیگر هیچ راهی نداشتم-نه بوق برای انفجار آنها و نه تمایلی برای رویارویی رودررو. من چاره ای نداشتم جز اینکه بی انصافی و تحقیر جزئی را بپذیرم و به راه خود ادامه دهم.

 

تعریف مجدد “برنده شدن”اگر می خواهید از حسی که باختید و آنها برنده شده اند عبور کنید، داستانی را که در مورد برد و باخت در این برخوردها به خود می گویید تجدید نظر کنید. بعید است که تلافی جویانه باعث شود شما احساس بهتری داشته باشید، همانطور که جان کشف کرد. او برگشت و با مردی که به او توهین کرد، چیزی به همان اندازه بی ادبانه فریاد زد، اما بعداً دیگر از این موضوع ناراحت نشد. ما حتی می توانیم ناراحت مضاعف شویم وقتی به خود اجازه می دهیم تحریک شویم – یک بار برای حمله اولیه، و دو بار برای گرفتن طعمه و خم شدن به سطح خود.

اگر می خواهید حتی با آن شخص ارتباط برقرار کنید، به خود یادآوری کنید که پاسخ دادن به شیوه ای برای انجام این کار نیست. اگر “خوب زندگی کردن بهترین انتقام است”، بهترین “بازگشت” ممکن است این باشد که ناخوشایندی ها را کنار گذاشته و به لذت بردن از روز خود برگردید.

 

انتشار پشیمانی

در بیشتر مواقع هنگامی که ما تحت تأثیر بد اخلاقی قرار می گیریم، بعداً به یک بازگشت کاملاً ویرانگر فکر می کنیم که احساس می کنیم طرف مقابل را به جای او قرار می دهد. با این حال، تخیلات ما در مورد چگونگی اتفاقات احتمالاً واقعی نیست.

بر اساس تجربه من، افراد منفور در منحرف کردن بازگشتها و بازگشت آنها به منبع اصلی، فوق العاده مهارت دارند. آنها احتمالاً بسیار بیشتر از شما در بد اخلاقی تمرین می کنند و بنابراین در این کار بهتر عمل می کنند. تصور این که آخرین کلمه را داشته باشیم بسیار سرگرم کننده است، اما به احتمال زیاد ما آن رضایت را که تصور می کنیم نخواهیم داشت. به همین دلیل، ما می توانیم پشیمانی را کنار بگذاریم و بپذیریم که ما در بی مهری آنچنان مهارت نداریم.

 

عصبانیت خود را مشاهده کنید!

بد رفتار کردن می تواند منجر به نوعی “تحریک فرا” شود-ناراحتی از ناراحتی. ما ممکن است بدانیم که ادامه دادن به این حادثه بی معنی است اما ما آن را دوباره تکرار می کنیم. هرچه بیشتر سعی می کنیم خودمان را مجبور کنیم که دیگر درباره آن فکر نکنیم، بیشتر بر آگاهی ما نفوذ می کند.

به جای مبارزه با آنچه ذهن انجام می دهد، دیدگاه خود را تغییر دهید. مهم نیست که به چه چیزی فکر می کنید یا چه احساسی دارید، نیم قدم به عقب بردارید و آن را مشاهده کنید. توجه کنید که چه تجربه جالبی دارید – احساسات جسمانی در بدن، تأثیرات آن بر تنفس، افکار و خیالات در ذهن شما. خشم و نشخوار را تماشا کنید، نه اینکه به طور کامل با آنها همذات پنداری کنید.

واکنش هایی که شما تا حد زیادی انجام می دهید زندگی خود را دارد. همه آنها را با کنجکاوی و شفقت نگه دارید. اجازه دهید آنها هنگام سوار شدن به مشاغل بیایند.مالک خوشبختی خود باشید

ممکن است به طور ضمنی معتقد باشید که دیگران شادی شما را تعیین می کنند: اگر با شما خوب رفتار کنند، احساس رضایت می کنید. اگر این کار را نکنند، شما ناراحت می شوید. اما در حقیقت، رفتار دیگران فقط مربوط به آنهاست و نیازی نیست که رفاه ما به کارهایی که آنها انجام می دهند بستگی داشته باشد. اینکه کسی چیزی را به زمین می اندازد به این معنی نیست که ما باید آن را برداریم. ما مجبور نیستیم شادی خود را به کسی واگذار کنیم.

نکته اصلی این است که پیشاپیش برای یافتن رضایت در داخل تصمیم بگیرید. اگر منتظر بمانیم تا چیزی ما را تحریک کند، در حال حاضر غرق شده ایم. ما می توانیم کار کوچکی را شروع کنیم و تعیین کنیم که فقط برای امروز مالک خوشبختی ام هستم – آن را از دیگران اجاره نمی دهم. این تصمیم نه تنها در مورد رفتار دیگران با ما بلکه در مورد زندگی به طور کلی صدق می کند. هیچ چیز خارج از خود ما نباید حرف آخر را در مورد خوب بودن ما بزند. عزم راسخ برای انتخاب خوشبختی خود، ابرقدرت نهایی است.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *